تماس با مدیر |
آرشيو مطالب |
آخرین مطالب |
درباره ما همسنگران
» ضامن آهو » شعرهای سیدناصر ولائی » ياوران مهدي » مباحث اخرالزمان » ظهور نزدیک است » شهدا شرمنده ایم » امروز اولین روز از باقی عمر من است » (وب مداحی کربلایی محسن احمدی) » همراه رهبر » کلبه ساده من » معبری به آسمان » نگاه » گروه اسلام شیوا » ذاکرین اهل بیت » لبیک یا حسین » هیئت جوانان مسجد حضرت سیدالشهداء(ع) » پاتوق عاشقان علی اصغر (ع) » گمنام » پایگاه رسمی حزب الله لبنان » هیئت بین الحرمین اندیمشک » معبری به آسمان » انصارالمهدی » شهید چهارده سال بعد از انتظار » حزب الله لبنان » معبر سایبری اندیشه » REZAHOOSHMAND » وطنم قلعه سرچهاردانگه » منتظران ظهور 313 » وبسایت رسمی شجره طیبه صالحین،حلقه شهیدمهدی مکاری شهر مشکات » خادمین سرزمین نور » کـلــبـه درویــــشـی » اَین عمار!!!درجستجوی عمار... » یالثارات » سایت مداحی کربلایی محسن احمدی » ♥♥ استاد رائفی پور ♥♥ » سنگر جنگ نرم » مجمع فرهنگي رهپويان علوي سريش آباد » تار نمای تخصصی حاج جواد دلیر » وبلاگ فرهنگی و مذهبی لثارات الحسین (ع) » مهدویت وآخرالزمان » معبر سایبری اندیشه » هیئت محبان امام جعفرصادق(ع) تربت جام » معبر سایبری اندیشه » مهدی موعود (عج) » مـــنــتــظـران مـــهــــدی » بسیج ما » جاودانه ها » جنگ 93 » هیئت متوسلین به حضرت زهرا(س)خرم آباد » بیرق عشق » دغدغه » دل خوشي های طلبه » تفرش عصر مدرن » یا اباصالح المهدی » روستای شهید حسین چکی(روستای دشت آهو) » کانون جوانان بسیج شهرستان فریدن » گرافیک کده » سرباز سایبری سید علی » بیتابان گربلا » کانون جوانان بسیج شهرستان فریدن » مولا مهدی گل یاس » معبر سایبری ساوه » مجله حقیقت » مهدی مولا گل یاس » بیرق عشق » رزمنده سایبری » هیئت بین الحرمین ساری » مرشد تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان عاشوراییان زنجان و آدرس b-zanjan.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد. دیگر امکانات آمار وب سایت:
|
+ نوشته شده توسط فداییان رهبری در و ساعت
14:3 | نامه دوم مربوط به زمانی است که رژیم پهلوی بعد از قضیه کاپیتولاسیون امام و حاج آقا مصطفی را به ترکیه تبعید کرده است. و به این شکل امام در تاریخ ۴ فروردین ۱۳۴۴٫ش این نامه را خطاب به همسرشان می نویسند…
«بسمه تعالی
خدمت مخدره محترمه والده مصطفی ـ ابقاهاالله و صبرها ـ سلام میرساند. انشاء الله تعالی شماها به سلامت و سعادت به سر برید. اینجانب بحمدالله تعالی سالم هستم. هیچ نگرانی نداشته باشید. خداوند تعالی آنچه مقدر فرموده استصلاح است و واقع خواهد شد: عَسی انْ تَکرَهوا شَیئاً وَ هُوَ خَیْرٌلَکُمْ. مصطفی هم بحمدالله سلامت است، جای هیچ نگرانی نیست. فقط از اینکه از شماها بی اطلاعم قدری نگران هستم. همه را به خدای تبارک و تعالی میسپارم. تمام بچه ها و متعلقین آن ها را سلام می رسانم. اگر این کاغذ رسید، جواب زودتر بنویسید و بفرستید خدمت حضرت حجت الاسلام آقای حاج آقا فضل الله خوانساری، شاید ایشان بتوانند به وسیلهای بفرستند. اگر جواب نوشتید تمام بچهها به خط خودشان یکی - دو کلمه بنویسند. به متعلقه مصطفی سلام برسانید. ایشان هم دو کلمه بنویسند.به حضرتین آقایان اخوان سلام برسانید.
روح الله الموسوی الخمینی» -صحیفه امام، جلد۱، ص ۴۳۷
********
بعد از تبعید دوباره امام از ترکیه به نجف، همسر ایشان به نجف رفته و شریک ایام سختی و رنج تبعید می شوند. در حالی که به جزء حاج آقا مطصفی و خانواده اش، بقیه فرزندان و نوه ها در تهران زندگی می کنند. البته ایشان یکبار در سال ۱۳۴۹٫ش برای امر ازدواج حاج احمدآقا به تهران می روند و پس از سروسامان دادن زندگی پسر کوچک شان به نجف برمی گردند. در این سفر امام نامه ای به همسرشان ننوشته اند و از طریق نامه هایی که برای فرزندان می نوشتند، جویای حال همسر می شدند. اما دو سال بعد از آن و وقتی اولین فرزند حاج احمدآقا یعنی «حاج حسن خمینی» متولد می شوند دوباره سفری به تهران دارند که در این زمان امام چند نامه خطاب به همسرشان می نویسند. اولین نامه در تاریخ ۵ شهریور ۱۳۵۱٫ش، نوشته شده است:
بسمه تعالی
مخدره محترمه عزیزه
مرقوم اول شما وقتی عازم کربلا بودم رسید. مرقوم دوم امروز واصل شد. دیشب از کربلا مراجعت نمودیم. من و مصطفی رفتیم. صغری[خادمه خانه]مریض بود، دیگران نیامدند. حالا خوب شده است لکن بسیار ضعف دارد. دیگران همه بحمد الله سلامت هستیم. شما که رفتید هوا گرم شد؛ یک شب هم پایین آمدم ولی عجالتاً بد نیست و راحت هستیم. مصطفی برای اول ماه آمدند و حال شان خوب است. قبل از نامه شما، نامه ای ازفریده جان [دختر امام] آمد و جواب دادم، ان شاء الله رسیده است. از قِبَل شماها همگی در کربلا و نجف زیارت میکنم و به همه دعا می کنم. خداوند تعالی همه را سالم و سعید قرار دهد. مصطفی شب ها مرتباً اینجاست و روزها گاهی حسین میآید؛ امروز حسین و مریم[فرزندان حاج آقا مصطفی] آمدند. دیشب هم همگی اینجا بودند، چون ازکربلا آمده بودیم. جای شما خالی است. اقلیما [خادمه خانه امام] پس از سلام مى گوید شما زودتر بیایید که خیلى نبودن شما به ما اثر مى گذارد؛ و مى گوید شما مبلغ یکصد تومان از احمد بگیرید و بدهید دخترم. شما مطلب اقلیما را عمل کنید- یعنى هر دو مطلب را. اقلیم مى گوید: «امانتی ها را که به وسیله پسر آقاى حاج شیخ عبد العلی فرستادم، دخترم نوشته نرسیده است. شما تحقیق کنید که رسیده است یا گم شده» به بچه ها سلام برسانید. به احمد و محترمه ایشان هم. احمد نوشته بود: «بچه بى نهایت بدگل است؛ شما هم نوشته بودید شبیه احمد است. جاى دورى نرفته [!] لکن در نامه دوم بود که به فامیل مادر رفته است؛ موجب خوشوقتى است. از سلامت خودتان و سایرین مسرورم کنید. و السلام علیک. پدر فرزندانت» ـ صحیفه امام، جلد ۲، ص ۴۴۴ و ۴۴۵
********
نامه بعدی در تاریخ ۱۵ مهر ۱۳۵۱٫ش از نجف خطاب به خانم ثقفی نوشته شده که هنوز در ایران هستند:
«بسمه تعالی
خانم محترمه عزیزه ام
تا کنون چند کاغذ فرستاده ام، نمی دانم رسیده است یا نه. از شما به وسیلۀ فریده [دختر امام] اطلاع پیدا کردم. مرقوم مشهد واصل شد. از تهران اطلاعی ندارم. امید است همیشه خوش و خرم و مشغول دیدار خویشاوندان باشید، اگر چه ما را فراموش نمایید. وعدۀ مراجعت نزدیک است، و ما هم از نبودن شما خسته شدیم. حال همه بحمداللّه تعالی خوب است، فقط حسین [فرزند حاج آقا مصطفی] قریب ده روز پیش از این مبتلا به آپاندیس شد و در مستشفی [بیمارستان]نجف عمل شد و حالش خوب است، و بخیه ها را کشیده اند. بقیه هم سالم هستند. من کسالت های جزئی گاهی پیدا کردم و خوب شدم.خدمت همۀ مخدَّرات خصوصاً خانم [مادر همسر امام] سلام می رساند. خدمت حضرت حجت الاسلام والمسلمین آقای ثقفی [پدر همسر امام] و جناب آقای حاج حسن سلام می رسانم. والسلام علیکم. پدر فرزندانت» ـ صحیفه امام، جلد۲، ص ۴۵۸
********
نامه بعدی در تاریخ ۲ آبان ۱۳۵۱٫ش نوشته شده و در این تاریخ هم هنوز خانم ثقفی دل از نوه عزیزشان نکنده و راهی نجف نشده بودند:
«بسمه تعالی
خانم محترمه! مرقوم مورخ ۱۲ شعبان و مرقوم مورخ ۲۸ شعبان با هم واصل شد. از سلامت شما و دیگران خوشوقت شدم. مدتى بود هیچ اطلاعى از شماها نداشتم تا کاغذ فریده که چند روز پیش رسید، امروز نیز مرقوم شما و صدیقه و فهیمه [یکی دیگر از دختران امام] و احمد هم واصل شد. ماها بحمد اللَّه تعالى سلامت هستیم. حسین هم حالش خوب شد و از بیمارستان بیرون آمد. از آشتى آقا و خانم [منظور پدر و مادر همسر امام] خوشوقت شدم. واقعاً مژده خوبى بود. به هر دو سلام برسانید و تبریک از قِبَل من بگویید. ما عجالتاً در انتظار شما به سر مى بریم.از قرارى که آقاى آقا سید على خلخالى گفته اند بهتر آن است که با هواپیماى روز شنبه که مى رود کویت و از آنجا به بغداد مى آید و معطلى ندارد بیایید. هواپیماهاى دیگر معطلى دارد و صحیح نیست شما در کویت یا شام و بیروت بى جهت معطل شوید. من این نامه را به تهران مى فرستم؛ به حسب قاعده تا رسید آن شما تهران هستید. راجع به مطلبى که مربوط به آقاى پسندیده است شاید به ایشان بنویسم. و السلام علیک. پدر اولاد شما» -صحیفه امام، جلد ۲، ص ۴۶۵
********
دو سال بعد از به دنیا آمدن حاج حسن آقای خمینی، خانم ثقفی برای تازه کردن دیدار فرزندان و نوه ها به تهران می روند، این نامه در تاریخ ۲۱ تیر ۱۳۵۳٫ش نوشته شده است:
«بسمه تعالى
خانم محترمه
مرقوم شما پس از مدتها انتظار واصل شد. مثل اینکه شما از نجف که خارج شدید دیگر از فکر ماها بیرون رفتید و خیال نکردید از دیر آمدنِ کاغذ، ما نگران مى شویم. در هر حال ان شاء اللَّه تعالى خوش و سالم باشید. ماها بحمد اللَّه تعالى سلامت هستیم و مى گذرانیم، به همان نحو که دیدید، هواى اینجا مختلف است ولى روى هم رفته خوب است. از سلامت خودتان و لو به دو کلمه ما را در هر هفته یا لا اقل در هر دو هفته مطلع کنید. اینجا تازه اى نیست؛ همان مسائل است که موجب نگرانى است، و باز معلوم نیست چه شود. ان شاء اللَّه خداوند اصلاح کند. به همه اقوام و بستگان سلام برسانید، خصوصاً صدیقه و فاطى خانم و حسن را مى بوسم. شما بدانید که اگر از وقت رجوع بگذرد معلوم نیست ما بتوانیم تقاضا کنیم و آنها بدهند. حتماً تعجیل کنید که وقت نگذرد. به حرف هیچ کس گوش ندهید و الّا در ایران ماندنى خواهید شد. خودم» -صحیفه امام، جلد ۳، ص ۳۶
********
دو سال بعد و در تابستان سال ۱۳۵۵٫ش همسر حضرت امام سفر دیگری به ایران می کنند اما درست در همان ایام برادر امام یعنی مرحوم در پی یک دوره بیماری به رحمت خدا می روند. این نامه دردمندانه در تاریخ ۴ مرداد ۱۳۵۵٫ش خطاب به خانم ثقفی نوشته شده. البته گفتنی است بعد از این نامه و بازگشت همسر امام به نجف تا مقطع پیروزی انقلاب و سپس تا روز رحلت امام، خانم ثقفی مسافرتی نداشتند که باعث شود امام نامه ای به ایشان بنویسند…
«بسمه تعالی
خانم عزیزم
من الآن تنها نشسته ام و به برادرم [آقا سیدنورالدین] که در این آخر عمر موفق نشدم او را ببینم فکر مى کنم. مرقوم شما واصل شد. از حال آن مرحوم نوشته بودید. فورى کاغذى نوشتم به وسیله احمد؛ ولى تقدیر آن بود که حتى کاغذ را نبیند. تقدیر آن است که من به ملاقات عزیزانم نایل نشوم. از امشب مجلس ختم در مسجد شیخ منعقد است. مقدر بود که من به مجلس عزاى برادرم بروم؛ زنده باشم و تحمل مصیبت کنم.
تلگرافى به حضرت آقا [حاج آقا پسندیده] کردم و تسلیت به فامیل گفتم. آدرس دیگران را نمى دانستم. شما از قِبَل من به همه خصوصاً خانواده محترم او و فرزندان عزیزش پس از سلام تسلیت بگویید. مصطفى بحمد اللَّه سلامت است و غالباً شام و ناهار اینجاست. از سلامت خودتان مطلعم کنید و به همه دخترها و احمد و خانمش سلام برسانید و از قول من تسلیت بدهید. من با حال بسیار افسرده این نامه را نوشتم. از خداوند تعالى سلامت همه شماها را خواهانم. و السلام علیکم. خودم» -صحیفه امام، جلد ۳، ص ۱۵۶-
کاری از گروه سبک زندگی باحجاب
منابع:
۱- صحیفه امام-مجموعه آثار امام خمینی(س)-، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، چاپ اول، ۱۳۷۸٫ش
۲-«آن سوی آفتاب»-نگاهی به زندگانی حضرت امام خمینی-، به کوشش علی اکبر جعفری ندوشن، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ سوم، بهار ۱۳۷۸٫ش تنها ره سعادت : ایمان ، جهاد ، شهادت نظرات شما عزیزان: برچسبها: نامه های خانوادگیِ مردی که دنیا را تکان داد , امام خمینی , کسی که نامه هایش دنیا را تکان داد , زندگی خصوصی امام خمینی,
|
لوگوی وبگاه همکاران سایبری موضوعات مطالب پیوندهای روزانه برچسبها نوای وب پخش انلاین همکاران دیگر |